عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

فهم پیشرفت فناوری در چین

مروری بر پنج کتابی که اخیراً منتشر شده‌اند و به تبدیل چین به رهبر فناوری جهان پرداخته‌اند

زمان مطالعه: 4 دقیقه

عصر تراکنش ۶۴ / کسب‌وکارهای جهانی باید چه رویکردی نسبت به پیشرفت سریع فناوری در چین داشته باشند؟ بعضی از مشاهده‌گران غربی دست به رویکردی صفر و صدی زده‌اند و چین را مانند رقیبی در برابر خود می‌دانند. اما بعضی هم دید مثبت‌تری به رشد چین در صنایع فناورانه دارند و می‌گویند که توسعه فناوری‌های جدید در هر نقطه‌ای از جهان به نفع همه مردم دنیاست.

هر دو دیدگاه‌ قابل درک است، اما افراط در هر دو دیدگاه هم ممکن است. رهبران برای مؤثربودن باید دیدگاهی حساب‌شده در این مورد اتخاذ کنند. پنج کتاب که اخیراً منتشر شده‌اند، در روایت‌های مختلف این رقابت را کاوش کرده‌اند تا مسائلی مانند تبدیل چین به رهبر فناوری جهان و حوزه‌هایی را که این کشور هنوز در آنها ضعف نشان می‌دهد، روشن‌تر کنند و راهی پیش پای رهبران بگذارند تا تنش‌هایی که ممکن است با آنها روبه‌رو شوند را بهتر مدیریت کنند.

بدون در نظر گرفتن شرکت تنسنت، نمی‌توان به‌صورت جامع در مورد فناوری در چین صحبت کرد. تنسنت شرکت سازنده وی‌چت است (سوپراپلیکیشنی که پایگاهی برای شبکه‌های اجتماعی، پرداخت، گیمینگ و کارکردهای دیگر برای یک میلیارد کاربر فعال ماهانه است). درک سرعت و مقیاس رشد تنسنت از زمان تأسیسش در سال 1998 سخت است، اما کتاب «لولو چن»، خبرنگار به نام «امپراتوری نفوذ: داستان تنسنت و جاه‌طلبی چین در فناوری» ما را به پشت پرده این شرکت می‌برد. در این کتاب داستان زندگی «پوی ما»، مدیرعامل وی‌چت را می‌خوانیم که با شروعی فروتنانه، به رهبری یکی از غول‌های فناوری جهان راه یافت.

چن برنامه‌نویسی خجالتی و خوره کامپیوتر را توصیف می‌کند که از صحبت‌کردن جلوی جمع می‌ترسد، اما چنان انگیزه‌ای داشت که شب‌بیداری‌های بی‌شماری را تحمل ‌کرد تا موانع موفقیتش را تک‌تک از سر راه بردارد. بعضی از این موانع مانند سانسور شدید دولتی و تغییرات ناگهانی قوانین تنها مختص کشور چین هستند. اما روایت جذاب و ملموس چن، پوی ما را به مردی تبدیل کرده که «میانه‌رو، رواقی‌مسلک و به‌طور آزاردهنده‌ای خودآگاه است…؛ نیرویی ساکت اما سرسخت که آدم‌هایی را که از خودش باهوش‌تر می‌داند، گرد هم می‌آورد تا به چشم‌انداز او واقعیت ببخشند». تصویری که چن از پوی ما ترسیم می‌کند به همه ما یادآوری می‌کند که وجود کارآفرینان الهام‌بخش به هیچ‌وجه محصور به دنیای غرب نیست.

البته داستان فناوری در چین، داستانی از تغییر واقعیت‌های سیاسی و اقتصادی هم هست. در کتاب «انقلاب بدون پول نقد: اختراع مجدد پول در چین و پایان سلطه آمریکا بر امور مالی و فناوری»، محققی مالی به نام «مارتین چورزِمپا» تأثیر قدرت سیاسی و اقتصادی روی رشد تنسنت و رقیبش علی‌بابا را بررسی می‌کند. تمرکز این کتاب به‌ویژه روی توسعه سیستم‌های پرداختی به دست این دو شرکت است. نویسنده بیان می‌کند که زیرساخت توسعه‌نیافته و قوانین سهل‌گیرانه در ابتدای دهه 2010 راه را برای نوآوری‌های تحول‌آفرینی باز کرد که اقتصاد چین را از اقتصادی منحصر به پول نقد، به رهبر جهان در پرداخت‌های موبایلی تبدیل کرد و دنیای غرب را پشت سر گذاشت.

مارتین چورزمپا متذکر می‌شود که دولت چین به‌تازگی مجدداً کنترل این غول‌های فناوری را به دست گرفته است. بسیاری پول دیجیتال را نیرویی آزادی‌بخش می‌دیدند، اما نویسنده نشان می‌دهد که پول دیجیتال هم می‌تواند برای نظارت و کنترل استفاده شود. در نهایت چورزمپا می‌گوید چین فین‌تک را سیستمی می‌بیند که برای «محافظت از اختیارات حاکمیت دولتی، حفاظت از قدرتی متمرکز برای انحصار تأمین پول، نظارت بر سیستم مالی و نظارت بر جمعیت» به کار می‌رود. چورزمپا پیشنهاد می‌دهد که این دیدگاه چین نسبت به فین‌تک از اساس با ارزش‌های اجتماعی آمریکا و دیگر دموکراسی‌های لیبرال تفاوت دارد و در نتیجه هر تلاش کشورهای غربی برای تقلید از رشد چین در این بخش، با چالش‌هایی عمده روبه‌رو می‌شود.

«هندل جونز»، استراتژیست شرکت‌های سازمانی، چهار دهه تجربه‌اش در فناوری و دفاع را به کار گرفته تا در کتاب جدیدش، «وقتی هوش مصنوعی بر جهان حکومت می‌کند: چین، آمریکا و رقابت برای کنترل سیاره‌ای هوشمند»، تصویری مشابه از هوش مصنوعی ترسیم کند. جونز می‌گوید بستر خاص قانونی و اقتصادی چین، این کشور را قادر به پشت سر گذاشتن غرب در استفاده از هوش مصنوعی کرده است. استفاده چین از هوش مصنوعی گستره فراوانی از بخش درمان، واقعیت مجازی و ماشین‌های اتوماتیک را دربر می‌گیرد.

جونز می‌نویسد: «چین با داشتن اهداف بلندمدت و توانایی تبدیل آن اهداف به واقعیت، نسبت به سیستمی که تنها محرکش نیروهای بازار است، برتری دارد.» او چنین نتیجه‌گیری می‌کند که «آمریکا هیچ برنامه جامعی ندارد» که راهنمای توسعه قابلیت‌های حیاتی هوش مصنوعی‌اش باشد. در نتیجه به نظر او؛ «تا سال 2030، چین در زمینه هوش مصنوعی باقدرت از آمریکا جلو خواهد افتاد. تا سال 2040 هم بخش‌های عمده‌ای از جامعه تحت کنترل هوش مصنوعی درخواهند آمد و دیگر برای ایجاد تغییر بسیار دیر خواهد بود.»

گرچه چورزمپا و چونز هر دو رشد چین را خطری برای دنیای غرب می‌دانند، اما این دیدگاه تنها برداشت ممکن نیست. در کتاب «جنگ تراشه‌ها: نبرد بر سر حیاتی‌ترین فناوری دنیا»، مورخی اقتصادی به نام «کریس میلر» نظر دیگری دارد. او می‌نویسد که وقتی صحبت از نیمه‌رساناهاست که حیاتی‌ترین جزء زیربنایی تمام فناوری‌های دیجیتال هستند، دست برتر هنوز هم با غرب است. میلر چین را «به طرز شگفت‌آوری متکی» به تراشه‌هایی می‌بیند که در سیلیکون‌ولی طراحی شده‌اند و در آمریکا یا کشورهای متحدش ساخته شده‌اند و «مهم‌ترین فناوری خود را روی سنگ‌بنایی متزلزل از سیلیکون‌های وارداتی» رها کرده است.

چین در پاسخ به این موارد سعی در افزایش تولید داخلی کرده، اما میلر می‌گوید با توجه به وابستگی سنگین دنیا به فناوری‌های اساسی که زنجیره توزیع‌شان «پر از گلوگاه‌های مخاطره‌آمیز» است، ادامه همکاری جهانی به نفع همه است. برای مثال او متذکر می‌شود که درگیری نظامی عمده در تایوان (خانه بزرگ‌ترین تراشه‌سازان دنیا)، می‌تواند به چنان فروپاشی حتمی دوطرفه‌ای منجر شود که احتمال وقوعش تقریباً صفر است.

«یان بِرِمِر»، دانشمند علوم سیاسی در کتاب «قدرت بحران: چطور سه تهدید و پاسخ ما به آنها، دنیا را تغییر خواهد داد»، این نکته را تأیید می‌کند که آمریکا و چین «در صورت برخورد احتمالی، بیش از حد ضرر خواهند کرد». او قبول دارد که با ریسک‌های فناورانه متنوعی روبه‌رو هستیم؛ از «اسپلینترنت» که کاربران چینی را از سایر دنیا جدا می‌کند گرفته تا سرمایه‌گذاری فزاینده چین در سلاح‌های مجهز به هوش مصنوعی و توانایی‌هایش در جنگ‌افزارهای سایبری که می‌تواند تعادل قدرت‌های نظامی را بر هم بزند.

اما در نهایت خوش‌بینی محتاطانه‌ای ابراز می‌کند و می‌گوید که جامعه جهانی راهی پیدا می‌کند تا «همکاری کاربردی» داشته باشد و به پیشرفت و صلح برسد. برمر این‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که فناوری‌های مخرب در حال ساختن ریسکی هستند که «هیچ ملتی نمی‌تواند به‌تنهایی از پس آن برآید» و در نتیجه «هدف در اینجا شکست‌دادن چین نیست، بلکه تشویق‌کردن او به همکاری با باقی دنیاست».

رشد فناوری در چین صرف‌نظر از تهدید یا فرصت خوانده‌شدن، مسئله‌ای انکارناپذیر است. سیاست‌مداران و رهبران کسب‌وکارهای غربی در برابر این واقعیت ضعیف‌تر از آن هستند که کورکورانه دیدگاهی منفی یا مثبت نسبت به این موضوع اتخاذ کنند، چه رسد به اینکه به آن بی‌اعتنایی کنند. در عوض باید تلاش کنند تا این موضوع را درک کرده و با دنیای فناورانه چین ارتباطی معنی‌دار برقرار کنند یا خطر عقب‌ماندن از چین را به جان بخرند.

منبع مجله هاروارد بیزینس ریویو، سپتامبر و اکتبر 2022
از طريق نویسنده: داگنی دوکاخ مترجم: فاطمه اکیما
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

زمان مطالعه: 3 دقیقه

حامیان عصر تراکنش