عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

اهمیت فراموش‌شده فرهنگ در عرصه فناوری

مسائل ما وقتی حل می‌شود که فرهنگ تغییر کند؛ ریشه مشکلات در عدم آموزش عمومی است

زمان مطالعه: 3 دقیقه

عصر تراکنش ۵۷؛ مینا والی، مدیر مسئول ماهنامه عصر تراکنش / در سال‌های گذشته فناوری سبک زندگی و شیوه کار کردن ما را تغییر داده است؛ با اینکه برخی با عنوان «فرهنگ‌سازی» سعی کردند از این نمد کلاهی برای خود بدوزند، اما دریغ از کوچک‌ترین فرهنگی که ساخته باشند! متأسفانه واژه فرهنگ‌سازی که در ادبیات علمی هم جایگاه روشنی ندارد، دستمایه برخی فعالیت‌های بازار مکاره‌ای شد و هیچ تأثیری بر جامعه نگذاشت. چرا می‌گویم تأثیری نگذاشت؟ نگاه کنیم به حجم ناآگاهی مردم در زمینه‌های گوناگون فناوری‌های مالی و حجم رو به افزایش کلاهبرداری‌هایی که از مردم می‌شود. هر حوزه‌ای که رشد می‌کند، پیش از اینکه کسب‌وکارها و مردم سراغ آن بروند، شارلاتان‌ها و کلاهبردارها فرصت‌های آن را درک می‌کنند و خودشان را به آن می‌رسانند. شاید آخرین سنگر این افراد هم حوزه‌هایی مانند رمزارز و کریپتوکارنسی باشد.

متأسفانه برخی در واکنش به این حجم گسترده کلاهبرداری‌ها رویکرد «دزد دزد» در پیش گرفته‌اند و تصور می‌کنند اگر فردین‌وار با بدی‌ها مبارزه کنند، بدی‌ها از این جهان رخت برمی‌بندد! در بی‌اثر و عبث‌بودن کار این گروه دزدگیر همین بس که با وجود همه دزد دزد کردن‌ها، حجم کلاهبرداری‌ها افزایش یافته و هر روز تعداد بیشتری از مردم گرفتار و مال‌باخته می‌شوند.

رویکرد برخورد چکشی و ضربتی در چالش‌های اقتصادی هیچ‌گاه جوابگوی مسائل نیست و صرفاً به کار شو‌آف و بزرگ‌نمایی می‌آید. در چالش‌های اقتصادی ما با معلول برخورد نمی‌کنیم؛ بلکه با نگاه سیستمی به سراغ علت‌ها و ریشه‌ها می‌رویم. اینکه ابزارهای فناورانه‌ای که در کشور رشد کرده، محملی برای رشد کلاهبرداری بوده، با برخورد با کلاهبردارها تمام نمی‌شود. باید ریشه‌ها را بررسی کنیم؛ اگر یک کلاهبردار را بگیریم جایش 10 کلاهبردار دیگر سبز می‌شوند. البته تأکید کنم که منظورم این نیست که با کسی که تخلفی کرده، برخورد نکنیم؛ بلکه منظورم به شکل واضح این است که ریشه‌های تخلف از طریق برخورد با متخلف خشک نمی‌شود، بلکه باید علت‌ها را شناسایی کنیم و با دستکاری آنها زمینه کلاهبرداری را کاهش دهیم.

این را هم بدانیم که در بهترین سیستم‌ها هم فیشینگ و دزدی و کلاهبرداری وجود دارد؛ آنچه مهم است این است که ما بگوییم چگونه زمینه‌های کلاهبرداری را کاهش داده‌ایم. برخی هم که این روزها در شبکه‌های اجتماعی برای خودشان طرفدارانی دست‌وپا کرده‌اند، در همین منطق اشتباه دست‌وپا می‌زنند. این گروه به هر چیزی چنگ می‌زنند که لایک و کامنت و فالوور جذب کنند تا بتوانند پروژه‌ای بگیرند یا از این طریق بتوانند طرفدارانی برای خود جمع کنند.

آنچه علت ریشه‌ای رشد تخلفات در فضای مجازی و بسترهای فناورانه است را باید در خود فناوری جست‌وجو کرد. فناوری ظرفی نیست که هر مظروفی را بپذیرد! فناوری دارای ارزش‌هایی است که این ارزش‌ها را بر همه دنیایی که بر آن محاط شده، تحمیل می‌کند. شما نمی‌توانید از اینترنت صحبت کنید، ولی آزادی در این دنیا را نبینید! منظورم چیست؟ اینترنت بر خلاف دنیای فیزیکی ما که ساختارها و چهارچوب‌های نسبتاً روشن و مشخصی دارد، هیچ چهارچوب روشن و مشخصی ندارد. افراد مواردی را در دنیای فیزیکی نمی‌توانند انجام دهند یا موانع سفت و سخت جلوی پایشان است، اما در دنیای اینترنت ناگهان با دنیای آزادی مواجه می‌شوند که هیچ قیدوبندی بر آن حاکم نیست. این فلسفه این دنیاست و کسانی که آن را خلق کرده‌اند، چنین افکاری داشته‌اند. آنچه قاعدتاً شاهدش خواهیم بود، هرج‌ومرج و بی‌نظمی است.

حالا برخی تصور می‌کنند چه باید کرد و راه‌حل آنها مشابه همان میکرواینفلوئنسرهایی است که فریاد دزد دزدشان قطع نمی‌شود. تصور می‌کنند باید با بگیروببند مسئله را حل کرد. طرح‌هایی مانند طرح صیانت از دل این طرز تفکر بیرون می‌آیند؛ به عبارتی آن افرادی که در خارج از ایران نشسته‌اند و لشکر سایبری‌شان را هر روز روانه خانه یک کسب‌وکار نوآورانه می‌کنند و می‌خواهند بگویند اگر کسی در ایران موفق شده، حتماً ریگی به کفشش هست و در ایران هم مروجانی دارند که مدام این حرف را درباره هر کسی که به موفقیتی رسیده، تکرار می‌کنند. آن روی سکه نیز کسانی هستند که طرح‌هایی مانند صیانت را می‌نویسند! هر دو یک فلسفه دارند؛ با بگیروببند همه مسائل حل می‌شود.

در حالی که مسائل ما وقتی حل می‌شود که فرهنگ تغییر کند؛ ریشه مشکلات در عدم آموزش عمومی است. اگر در برنامه‌های پرمخاطب صداوسیما به جای معرفی توکن‌‌های تقلبی و معرفی کسب‌وکارهای کلاهبردار و مؤسسات مالی غیرمجاز اندکی برای آموزش وقت گذاشته شود، شاهد این حجم از مراجعات به پلیس فتا و نهادهای قضایی و انتظامی نخواهیم بود. متأسفانه حلقه مفقوده در این است که رسانه پرمخاطب صداوسیما ترجیح می‌دهد به این عرصه به‌صورت دقیق و روشن ورود نکند و قاعدتاً تا وقتی این شرایط تغییر نکند در بر همین پاشنه می‌چرخد.

در این میان رسانه‌های تخصصی و مستقلی هم که در ایران فعالیت می‌کنند، هرازچندگاهی مورد نوازش و عنایت برخی از این دزد دزدگویان قرار می‌گیرند که چرا شما با ما هم‌صدا نمی‌شوید و دزد دزد نمی‌کنید!

فرهنگ و تغییر آن از طریق رسانه‌های پرمخاطب مانند صداوسیما راه‌حلی است که آن را به‌کل کنار گذشته‌ایم. آیا زمان تغییر فرا نرسیده است؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

زمان مطالعه: 5 دقیقه

حامیان عصر تراکنش