عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

ریشه کار در تعامل است

بانکداری باز و پیش‌زمینه مهم آن جهت توسعه

زمان مطالعه: 3 دقیقه

عصر تراکنش ۷۲؛ احمد میردامادی، عضو هیئت‌مدیره هلدینگ فناوری اطلاعات بانک شهر / این روزها صحبت از فناوری‌های باز است، اما این باب یک پیش‌زمینه مهم دارد و آن «تعامل» است. بخواهیم یا نپسندیم ریشه این ماجرا اصلاً در بخش‌های فناورانه نیست، بلکه در سیاستی است که باید در اندیشه و گفتار و کردار و در پذیرش حق دیگران حاکم شود و التزام به این اصل که هیچ‌کس مالک همه‌چیز نیست، بلکه در جهان اطلاعات (مثل جهان واقعی) هر کس دارایی و حقی دارد و باید حقوق دیگران را به رسمیت شناخت و محترم دانست. اگر این اصل را نه در ظاهر که در بنیاد وجودی بپذیریم، آنگاه فناوری‌های باز از جمله بانکداری باز معنا می‌یابد.

مبنای بانکداری باز ایجاد حلقه مبادله در فضای بانکداری باز کشور است و گرچه تلاش‌های خوبی برای ایجاد همزیستی مسالمت‌آمیز بر پایه برد همگانی میان بانک‌ها شکل گرفته، اما همان عدم التزام سنتی که تعامل را دشوار کرده، مانع جریان‌یافتن این امر شده است. هنوز در فرهنگ سازمانی ما، اینکه چه کسی گل را بزند، از اینکه تیم برنده شود مهم‌تر است و تا این موضوع حل نشود، ما راه دشواری برای آزادی مبادله داده و سرویس بین بازیگران داریم. در این میان کاهش نیروهای ریشه‌دار و کارآمد نیز مشکل بزرگی است که هر روز دامنه آن گسترده‌تر می‌شود. در واقع ما داریم ریشه‌ها را به قشری‌گری می‌بازیم و در مواردی نمایش کار کردن را جایگزین سرویس‌های واقعی کرده‌ایم؛ چیزی که در بانک‌ها و همچنین در اپراتورها و دیگر صنایع از فقدانش رنج می‌بریم.

باید تلاش کنیم برای ایجاد تعامل و همزیستی مسالمت‌آمیز بر پایه برد همگانی (Win With) میان همه عناصر استفاده‌کننده و بهره‌برنده از بانکداری باز محمل‌های درست بسازیم و در این میان همچنین نقش رگولاتور مهم است که بیشتر به تنظیم مسیر بپردازد و شاید بیشتر باید به نبایدها بپردازیم تا بایدها!

در برخی صنایع این موضوع قدیمی‌تر است و الزام به حل‌شدن داشته است؛ مثلاً در صنعت هوانوردی که از ابتدا الزام به همدلی بین شرکت‌ها از کشورهای مختلف و با قوانین مختلف بوده، از خیلی وقت پیش تبادل باز بر مبنای استفاده مشترک و بهینه از منابع ایجاد شده، چون الزام کار این بوده، اما در بخش‌هایی که این موضوع داخلی‌تر بوده، کار سخت‌تر شده، چون در اولویت‌بندی، منافع بخشی جای منافع همگانی را گرفته است. اگر نیک بنگریم شاید اگر ما الزام به تبادل با بانک‌های کشورهای دیگر و در مقیاس جهانی را داشتیم، خیلی زودتر ملزم به حل‌کردن این موضوعات می‌شدیم.

باز هم به‌عنوان نمونه ما با مشابهات خودمان در فضای بین‌الملل، تفاوت‌های ذاتی داریم. از آنجایی که عمده کشورها بر اساس اعتبار کار می‌کنند و ما بر اساس نقدینگی، این مسئله یک تفاوت ذاتی نه‌تنها در سطح عملیات و قوانین، بلکه در سطح فرهنگ کاری و تعامل به وجود آورده است. همچنین باید توجه کنیم که به اصل ارزشمندی خدمات بپردازیم؛ نه ابزارهای آن.

واقعیت این است که وقتی به تجربه‌های گذشته و کشورهایی که از ما پیشگام‌تر هستند، نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که سیاست‌گذاری مبتنی بر ابزار نیست و بر اساس اصل موجودیت است؛ همان‌طور که در سیستم بانکی اصل بر موجودیت مشتری و خدمات به مشتری است و باقی ابزارها برای این منظور هستند تا تراکنشی صورت بگیرد. اینکه ما به دلایلی روی یک ابزار تأکید کرده‌ایم، سبب شده تا نگاه بخشی به جای نگاه جمعی نشانده شود.

البته مانع دیگری نیز بر سر راه رشد بانکداری باز در کشور وجود دارد. وقتی شما با بانک‌هایی سروکار دارید که آنها حجم زیادی پرسنل دارند، در حالی که به‌طور معمول اکنون دیگر با وجود کانال‌های دیجیتال در بخش عملیات به این تعداد نیرو نیاز ندارند، خود این مسئله مانع مهمی بر سر راه توسعه بانکداری دیجیتال و باز است. از طرفی ثبات در مدیریت و استفاده از افرادی که به این حوزه، هم از لحاظ تجربی و هم از لحاظ دانشی احاطه دارند، می‌تواند کمک‌کننده باشد، اما متأسفانه آنچه ما شاهدش هستیم، این است که مدیران کوتاه‌مدت بیشتر به سراغ پاسخ به نیازهای زودبازده می‌روند و دنبال تعامل به‌عنوان محور توسعه پایدار نیستند. گویا آنها این مسئله را جدی نگرفته‌اند و تعامل بین خودشان و بخش‌های تغییردهنده را چندان لازم نمی‌دانند.

بانکداری باز می‌تواند ابزاری برای رفع مشکلات و موانع کنونی جامعه بانکی و اقتصادی کشور باشد. عملیاتی‌شدن این مسئله نیز به رویکرد جامعه بانکی و اقتصادی برمی‌گردد که اکنون در مقابل ما هستند. واقعیت این است که بازار ما از چند زاویه در حال تغییر است و گریزی از آن نیست. یکی از این تغییرات، تغییر در نیازهاست و این مسئله، چه در لایه اجتماعی و چه در لایه اقتصادی درخواست‌های جدیدی را ایجاد می‌کند که قطعاً با روش‌های سنتی نمی‌توان به آنها پاسخ داد. عنصر دیگر نیز تغییر در لایه فناوری‌هاست که تغییر در خود فناوری‌ها در نهایت باعث کاهش هزینه در بخش‌های فنی، عملیات و بازار می‌شود. بانکداری باز می‌تواند پاسخی درست به این نیاز برای تغییر باشد.

در یک کلام ریشه‌ کار در بخش‌های فنی و ساختاری نیست؛ در اندیشه و در ادامه آن در گفتار و کردار است و این کلیدواژه مفقوده تعامل است. کشتیبان را سیاستی دیگر باید!

1 نظر
  1. محقق می گوید

    با سلام. تیتر و موضوع کاملا اشتباه و معکوس است. ریشه همه کار نکردن ها، تعامل، گذشت از حقوق کاری و وظیفه ای، بخشش مال و حقوق مردم به صورت یک طرفه و تعارف و ترجیح دادن ظاهر زیبا به جای شخصیت کاری و وظیفه شناسی در همه ارکانهای اداری و رسمی است. تا زمانی که تعارف و مصالحه و گذشت ناحق از ناکارمدی ها داریم و شعار تعامل سر میدهیم، از این وضع که هستیم هم بدتر خواهیم شد. ما فقط می توانیم نسبت به حقوق خودمان تعامل کنیم نه وایف حقوقی و رسمی و سازمانی و حقوق مردم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

زمان مطالعه: 6 دقیقه

حامیان عصر تراکنش