عصر تراکنش
رسانه مدیران فناوری‌های مالی ایران

رمزارز، وب 3.0، BNPL، متاورس و چند چیز مهم دیگر

جهان از دریچه نگاه عصر تراکنش در سالی که گذشت

زمان مطالعه: 20 دقیقه

طهورا آدینه‌وند؛ عصر تراکنش ۶۷ / اکنون که در دنیای متاورس، وب 3.0، بلاکچین، هوش مصنوعی و… زندگی می‌کنیم، زمان نسبتاً زیادی از اولین‌باری که مردمان دوره سلطنت مظفرالدین‌شاه از دریچه شهر فرنگ به نظاره آمال و آرزوهای خود نشستند، می‌گذرد. ماجرا از این قرار بود که پادشاه علاقه‌مند به سفر قصه ما به نمایشگاهی در پاریس سفر کرد و آنجا عاشق و دلبسته وسیله‌ای شد که شاید به‌نوعی نویدبخش آرزوهایش برای آینده بود. دیری نگذشت که این وسیله به ایران آمد و عموشهرفرنگی به شغلی آبرومند تبدیل شد. عموشهرفرنگی یا همان متصدی شهر فرنگ پس از نمایش تصاویر به مردمی که بی‌صبرانه منتظر بودند که دنیای بیرون شگفت‌زده‌شان کند، پایان نمایش را با عبارت «سگ سیاه نخوردت!» اعلام می‌کرد و همین پایان‌بندی ابزورد، دلیلی است که من این ماجرا را برایتان روایت کردم. سال ۱۴۰۱ با نگرانی‌های خالق اتریوم از سرنوشت آنچه خلق کرده، آغاز شد. در نیمه‌های راه شوالیه سفید کریپتو که در زمان دوران تاریک رمزارزها یکه‌تاز رسانه‌ها بود، به ما فهماند که برای کشتن چراغ آمده بود و با نیشتری همه ما را به نیمه پر لیوان بدبین کرد. همین‌جا پرده را می‌اندازم و شما را با عبارت «سگ سیاه نخوردت» به دنیای فناوری هل می‌دهم؛ اما بی‌انصافی است اگر فردای بهتری را که فناوری به ما وعده می‌دهد، به‌کلی نادیده بگیرم و به همین هشدار رعب‌انگیز بسنده کنیم. دنیای رنگارنگ ان‌اف‌تی‌ها، استارتاپ‌های در حال رشد، BNPL، سیر تغییرات پول، روش‌های نوین پرداخت، رقابت غول‌های فناوری، آینده‌ای که متاورس و وب 3.0 برایمان در نظر دارند و… بخش‌هایی از روایت ما از جهان فناوری‌های مالی در سال ۱۴۰۱ هستند که در ادامه خلاصه‌ای از آن را نقل کرده‌ایم.


رمزارز


شاهزاده رمزارزها نگرانی‌هایی دارد

اولین عنوان بخش «جهان» ماهنامه عصر تراکنش در سال ۱۴۰۱ به نگرانی‌های بنیان‌گذار اتریوم درباره آنچه خلق کرده، می‌پردازد. ویتالیک بوترین، خالق اتریوم در سال ۲۰۱۳ که به اندازه توانایی‌اش در کدنویسی به توانایی در نویسندگی هم شهرت دارد، حالا نگران چیزی است که خلق کرده و این را می‌توان از آنچه در شبکه‌های اجتماعی خود منتشر می‌کند، فهمید. بوترین معتقد است اتریوم باید در راستای خیر عمومی در جهان استفاده شود و حالا در مسیری قرار دارد که حرص و آز کسب ثروت بر دیگر موارد در این شبکه غلبه دارد و نماد ثروتمندان آن میمون‌های میلیون‌دلاری‌ای هستند که به نوع متفاوتی از شرط‌بندی تبدیل می‌شوند. او علاقه‌مند است که فرزند یاغی‌اش، اتریوم، به سکوی پرتابی برای انواع آزمایش سیاسی-اجتماعی تبدیل شود؛ سیستم‌های رأی‌گیری عادلانه‌تر، برنامه‌ریزی شهری، درآمد جهانی پایه، پروژه‌های فعالیت‌های دولتی؛ و مهم‌تر از همه، او می‌خواهد اتریوم وزنه‌ای در برابر دولت‌های مستبد باشد و سلطه سیلیکون‌ولی بر زندگی دیجیتال ما را به پایان برساند.

بوترین که ناچار به پذیرش ذات غیرمتمرکز مخلوق خود است، در این‌باره می‌گوید:‌ «اگر از صدایمان استفاده نکنیم، تنها چیزهایی ساخته می‌شوند که به‌سرعت به ما سود می‌دهند و اغلب آن چیزها واقعاً از خیر جهانی فاصله زیادی دارند. هدف نهایی ارزهای دیجیتال بازی با عکس‌های میمون میلیون‌دلاری نیست، بلکه هدف نهایی‌اش دستیابی به چیزهایی است که در دنیای واقعی تأثیر معناداری دارند.»

از نظر بوترین، بدترین سناریو برای آینده ارزهای دیجیتال این است که در نهایت قدرت فناوری بلاکچین در دستان دولت‌های دیکتاتوری متمرکز شود. او از عرضه بیت‌کوین در السالوادور به‌عنوان ارز قانونی ناراضی است. این تصمیم با سرقت هویت و نوسان مالی همراه بوده است. چشم‌انداز استفاده دولت‌ها از این فناوری برای سرکوب مخالفان یکی از دلایلی است که بوترین موضع قاطعانه‌ای گرفته و می‌خواهد رمزارزها غیرمتمرکز بمانند. او این فناوری را قوی‌ترین اکولایزر برای فناوری نظارتی می‌داند که دولت‌ها (مانند چین) و همچنین شرکت‌های قدرتمند (مانند متا) به کار گرفته‌اند.

آشتی مردی از سرزمین چشم‌بادامی‌ها با قانون

اما داستان رمزارزها به همین‌جا ختم نمی‌شود. در شماره ۵۸ ماهنامه عصر تراکنش موضوعی بررسی می‌شود که نقطه آغاز آن احساس خطر چانگ پنگ ژائو، مدیرعامل صرافی بزرگ بایننس است. جایی که شرکت ژائو به دست‌انداختن قانون و نادیده‌گرفتن امنیت کاربران برای افزایش رشد متهم شده بود و به همین دلیل خطر زیادی ژائو را تهدید می‌کرد. چانگ پنگ ژائو مشهور به CZ توانست شرکت بایننس را به صرافی‌ بزرگی تبدیل کند که دو سال پیش معاملات رمزارزی 34.1 تریلیون دلاری را مدیریت کرد و در این راه خودش هم ثروتی افسانه‌ای به دست آورد. اما ژائو برای حفظ جایگاهش مجبور به آشتی‌کردن با قانون‌گذارانی است که تا‌به‌امروز مشغول دور زدن آنها بوده است. دارایی‌های رمزارزی با ارزشی حدود دو تریلیون دلار در سرمایه بازار، آهسته و پیوسته در حال پیوستن به جریان اصلی اقتصاد جهانی هستند. یکی از واضح‌ترین نشانه‌های این اتفاق در نهم مارس رخ داد. جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا فرمانی اجرایی صادر کرد که به دپارتمان دولت آمریکا دستور می‌داد به‌سرعت پروپوزال‌هایی آماده کرده و راه‌های اضافه‌کردن رمزارزها به بزرگ‌ترین اقتصاد جهان را بررسی کنند. دستور بایدن برای مدیران اجرایی حوزه رمزارزها مثل ژائو، مُهر تأییدی بود که زمانی طولانی انتظارش را کشیده بودند؛ همراه با فرصت‌های ضمنی و دردسرهای قانونی.

شهرهای ساخته‌شده با کریپتو

ادامه ماجراهای رمزارزی جهان، به منطقه‌ای توریستی می‌رسد به نام «اِل اسپریتو دِ لا مونانا» واقع در کشور السالوادور. رئیس‌جمهور السالوادور در نوامبر ۲۰۲۱ اعلام کرد که این آتشفشان اولین جایی خواهد بود که ایده‌ شهر بیت‌کوینی در آن اجرا خواهد شد و پروژه ساختمان‌سازی عظیمی برای تبدیل جنگل بکر به کلان‌شهری پرجنب‌وجوش در راه است. قرار است اقتصاد محلی این شهر با بیت‌کوین بچرخد و انرژی مورد نیاز شهر از انرژی زمین‌گرمایی آتشفشان این منطقه توریستی تأمین شود. ساکنان شهر هم فقط باید برای خدمات و کالاهایی که خریداری می‌کنند، مالیات بپردازند. اگر شهر بیت‌کوین ساخته شود، مثال درخشانی از آرمان‌های کریپتو در ساخت جهانی نو می‌شود. این رؤیا به اینجا ختم نمی‌شود. تعداد روبه‌رشدی از سرمایه‌گذاران حوزه کریپتو در حال تلاش برای قانع‌کردن دولت‌های دیگر جهت ساخت مناطق شبه‌آزاد هستند. این مناطق شبه‌آزاد آزمایشگاه‌هایی برای اکتشافات اقتصادی خواهند بود و سرمایه‌گذاران باور دارند که وجود چنین مناطقی باعث رشد و غنی‌شدن جوامع نزدیک‌شان می‌شود.

تلاش دولت‌ها برای تغییر یک ذات غیرمتمرکز

در ادامه آنچه از روند اصلی رمزارزها در سال ۱۴۰۱ روایت شد، به موضوعی می‌رسیم که به‌سرعت در حال فراگیر شدن است. ارز دیجیتال بانک‌های مرکزی یا CBDCها مانند اسکناس از طرف دولت منتشر می‌شوند. در واقع دولت به جای ایجاد صورت‌حساب‌ها و سکه‌های فیزیکی، یک توکن منتشر می‌کند که در کیف ‌پول‌های دیجیتالی یا اپلیکیشن‌ها نگهداری می‌شود. امروزه دولت‌ها، از نیجریه گرفته تا چین در حال آزمایش این راه جدید هستند. ده‌ها کشور روی CBDCها کار می‌کنند و هر کدام انگیزه‌ای کاملاً متفاوت از دیگری دارند. «جاش لیپسکی»، مدیر مرکز «ژئو‌اکونومیک» در شورای آتلانتیک می‌گوید: «CBDC چیزی نیست که برای همه مناسب باشد.» شورای آتلانتیک اندیشکده‌ای آمریکایی است که CBDCها را در تمام دنیا ردیابی می‌کند (اطلاعات نقشه‌ای که می‌بینید بر اساس فعالیت‌های شورای آتلانتیک است).

ان‌اف‌تی به زبان آدمیزاد

روایت بعدی دنیای رمزارزها در شهریورماه به پدیده‌ای اختصاص دارد که شاید انتخاب واژه پدیده نسبت به آنچه از آن می‌شنویم خلاف واقع نباشد. هرچند از فناوری صحبت می‌کنیم و دور از انتظارمان نیست که هر آن با برگ جدیدی مواجه شویم، اما در بیشتر مواقع این وقایع جدید و نوع برخورد مردم با آن غافل‌گیرمان می‌کند.

ان‌اف‌تی مخفف توکن غیرمثلی (Nonfungible Token) است. استفاده از عبارت توکن غیرمثلی راه باکلاسی برای توصیف چیز بی‌مانندی است که نمی‌توان آن را کپی یا عوض کرد؛ چیزی شبیه نقاشی معروف یا فرزند محبوب‌تان است. در واقع توکن غیرمثلی دارایی دیجیتال قابل اعتبارسنجی و منحصربه‌فردی است که در بستر بلاکچین وجود دارد. از آنجایی ‌که توکن‌های غیرمثلی می‌توانند اصالت و مالکیت را تضمین کنند، افرادی که اغلب می‌بینند آثارشان به‌صورت غیرقانونی کپی می‌شوند (یعنی هنرمندان، خوانندگان، نوازندگان و طراحان)، بیشتر به استفاده از آنها گرایش دارند. توانایی کسب منافع بحق و پیوسته از همه فروش‌های بعدی آثار، مزیت افزوده‌ای محسوب می‌شود. توکن‌های غیرمثلی دامنه تولید را گسترش می‌دهند و خلق اقلام دیجیتالی را ممکن می‌سازند که افزونه‌ای برای یک برند هستند و راهی در اختیار برندها قرار می‌دهند تا با مشتریان موجود تعامل و مشتریان جدید را جذب کنند. توکن‌های غیرمثلی به خریداران ضمانت می‌دهند که آنچه می‌خرند، محصول اورجینال و اصل است.


اف‌تی‌ایکس


داستان یک سقوط آزاد

قرار است تصورتان را از همه آنچه تا به اینجا از دنیای رمزارزها روایت کردیم کمی متحول کنیم. نقطه‌ای که من این نام را برایش انتخاب می‌کنم:‌ «خیلی بد نخواهد بود». این جمله‌ای است که سم بنکمن فرید، کارآفرین نامدار حوزه رمزارزها و مدیرعامل صرافی اف‌تی‌ایکس در پاسخ به خبرنگار مجله فورچون در توصیف آینده رمزارزها گفته است؛ آن هم زمانی که از تصویرش برای عکس جلد مجلات دنیای فناوری‌های مالی استفاده می‌شد. مردی که به شوالیه سفید کریپتو شهرت داشت،‌ اما دست روزگار کار را به جایی رساند که کمتر کسی هنوز به سفید بودن نقش این کاراکتر ایمان دارد؛ دست‌کم اگر امروز از کسانی که در جریان اخبار حوزه رمزارزها هستند، بپرسید، شاید رنگ خاکستری را برای این شخصیت انتخاب کنند. احتمالاً خود سمن بنکمن فرید هم تصور نمی‌کرد زمانی که در اوج ثروت و شهرت است، به چنان دره‌ای سقوط کند که کار به وزارت دادگستری ایالات متحده و بزرگ‌ترین تنظیم‌گران حوزه کریپتو نظیر کمیسیون بورس و اوراق بهادار این کشور برسد.

بنکمن فرید ۳۰ساله با چهره دوستانه و کمی شلخته و موهای فر نامرتبش که بیشتر با SBF (حروف اول نامش) شناخته می‌شود، به بازیLegends of League ، اسپینرها و نمادهای دیگر فرهنگ نرد علاقه دارد. اما پشت این ظاهر ساده، نابغه‌ای در معامله‌گری پنهان شده که بلندپروازی‌هایش هیچ محدودیتی نمی‌شناسند. SBF که فارغ‌التحصیل رشته فیزیک از دانشگاهMIT  است، پیش از راه‌اندازی شرکت خودش، «آلامدا ریسرچ«، مهارت‌های معامله‌گری‌اش را در Capital Street Jane بهبود بخشید. در سال ۲۰۱۹ صرافی کریپتوی اف‌تی‌ایکس را بنیان‌گذاری کرد که برخی آن را بهترین پلتفرم ابزارهای مشتقه‌ای می‌دانند که تاکنون ساخته شده است. این کارآفرین میلیاردر که ثروتش حدود 5.11 میلیارد دلار ارزش‌گذاری می‌شود، اکنون هویتی جدید دارد؛ شوالیه سفید کریپتو که دست‌به‌کار شده تا برخی استارتاپ‌های در حال تقلا را در بحبوحه «زمستان کریپتو» نجات دهد؛ زمستانی که در آن قیمت بیت‌کوین و سایر دارایی‌های کریپتویی به‌شدت سقوط کرده است.

اما آقای بنکمن فرید کجا هستید که ببینید هیچ‌کدام از این اتفاقات نیفتاد، ولی ما شاهد خون و خونریزی بودیم؟ حالا که خود آقای بنکمن فرید از خون و خونریزی صحبت به میان آورد، ادامه ماجرا را با نقل بخشی از یک شعر معروف از سرزمین بریتانیا روایت می‌کنم:‌ «یاد آر،‌ پنجم نوامبر را یاد آر؛‌ باروت، غدر و توطئه. دلیلی نمی‌بینم؛‌ چرا توطئه؟» به‌راستی آقای سم بنکمن فرید،‌ چرا توطئه؟‌ شاید نقل به مضمون این شعر موضوع را بیش از اندازه دراماتیک جلوه دهد؛ آن هم برای مخاطبانی که فیلم V for Vendetta  را دیده و شاید اندک‌علاقه‌ای به «گای فاکس»، مخاطب خاص این شاعر، پیدا کرده‌اند. به هر روی می‌دانم که نمی‌توان شوالیه سفید کریپتو را با گای فاکس، مردی تحت ستم حکومت شاهنشاهی بریتانیا که در منفجر کردن پارلمان و کشتن شاه جیمز یکم ناکام ماند، مقایسه کرد. اما دست‌کم می‌توان از مدیرعامل یکی از بزرگ‌ترین صرافی‌های دنیا پرسید «زمانی که جملاتی نظیر «خیلی بد نخواهد بود» را تحویل رسانه‌ها می‌دادید و از چاپ‌شدن عکس‌تان در مجلات مطرح لذت می‌بردید، چقدر از منابع سرمایه‌گذاران را انتقال داده بودید؟»

در روز 11 نوامبر یکی از نمایندگان اف‌تی‌ایکس گزارشی ارسال کرد که خبر ترسناک دیگری را به مشتریانی می‌داد که تا پیش از آن هم نگران بودند این شرکت در آستانه ورشکستگی باشد؛ خبر این بود: «اف‌تی‌ایکس هک شده است».

همین آغازگر هجوم سرمایه‌گذارانی بود که نگران سرمایه‌های بربادرفته خود بودند. صرافی ۳۲ میلیارد دلاری اف‌تی‌ایکس حالا یک صرافی ورشکسته است که ترکش‌های ورشکستگی آن آثار زیانباری به صنعت کریپتو وارد کرد. ترکش‌های این ورشکستگی به ورشکستگی چند شرکت دیگر،‌ سقوط قیمت رمزارزها و شاید مهم‌تر از همه به ایجاد سیل عظیمی از کاربران پشیمان از اعتماد به رمزارزها منجر شد.

در شصت‌وپنجمین شماره ماهنامه عصر تراکنش از تلاش‌های آخر اف‌تی‌ایکس برای زنده‌ماندن می‌خوانیم. جایی که این پرسش اساسی مطرح می‌شود که آیا صنعت کریپتو ارزشش را دارد؟ اف‌تی‌ایکس صرفاً جدیدترین (و البته بزرگ‌ترین) مورد از مجموعه بزرگی از پروژه‌ها، کسب‌وکارها و صندوق‌های میلیارد دلاری کریپتو است که در سال‌های اخیر منفجر شده‌اند. انواع هک و اسکم در این صنعت رایج هستند؛ بنابراین نابجا نیست که بپرسیم «آیا اصلاً کریپتو ارزش تلاش‌کردن دارد؟» حدوداً ۱۴ سال پس از خلق بیت‌کوین، تنها چند کاربرد معدود برای کریپتو وجود دارد، از جمله پرداخت دستمزد در کشورهایی مانند آرژانتین که از ابرتورم رنج می‌برند و صرافی‌های توزیع‌شده و ابزارهای وام‌دهی. حتی این کاربردها نیز در حال حاضر آنچنان بهبودی نسبت به روش‌های سنتی ارائه نمی‌دهند.

قسمت عمده‌ای از کریپتو شبیه به نوعی کازینو است؛ بنابراین وسوسه و جذابیت زیادی دارد. بنکمن خودش را به قهرمان بخشی از این صنعت تبدیل کرده بود که کمتر اهل ریسک است، ولی اکنون مشخص شده که یکی از پرریسک‌ترین کسب‌وکارهای صنعت را به راه انداخته بوده است. اکنون که امپراتوری او تخریب شده، طرفداران کریپتو باید امیدوار باشند که اکنون زمان درخشش فناوری‌های زیربنایی این حوزه رسیده است.

اما اینها پایان داستان‌های تلخ رمزارزها در سال ۱۴۰۱ نبود. در شصت‌وششمین شماره عصر تراکنش از ضرر و زیان ۱۱۶ میلیارد دلاری بنیان‌گذاران کریپتو در سال ۲۰۲۲ گفته‌ایم. طبق برآوردهای فوربس، از ماه مارس ۲۰۲۲ تا چاپ شصت‌وششمین شماره ماهنامه عصر تراکنش، ۱۷ تن از ثروتمندترین سرمایه‌گذاران و بنیان‌گذاران کریپتو، جمعاً ۱۱۶ میلیارد دلار از دارایی‌های شخصی‌شان را از دست دادند. ۱۵ تن از این ثروتمندان، افرادی هستند که بیش از نیمی از ثروت خود را طی ۹ ماه گذشته باخته‌اند. ثروت ۱۰ نفر هم به قدری نزول کرده که دیگر نمی‌توان میلیاردر خطاب‌شان کرد.


متاورس


ما همین الان هم در متاورس زندگی می‌کنیم

بدیهی است که داستان رمزارزها با همه فرازوفرودهایش تنها روند اصلی دنیای فناوری‌های مالی در سالی که گذشت، نبودند. در شماره‌های گوناگون ماهنامه عصر تراکنش در کنار آنچه از دنیای رمزارزها روایت شده، به موضوعات دیگری نیز پرداخته شده که «متاورس» یکی از آنهاست.

این روزها پیشتازان دنیای بیگ‌تک، نسل جدید اینترنت را تبلیغ می‌کنند. می‌دانیم که فضای سایبری آینده جایگاهی ماورای جهان مادی دارد و دنیایی فراگیر، سه‌بعدی و همه‌چیز‌تمام است. سایت‌ها و خدمات تفکیک‌شده‌ای که امروزه می‌شناسیم و با آنها زندگی می‌کنیم، همه قرار است زیر یک پرچم جمع شوند. فضای سایبری قرار است به اَبَرپلتفرمی تبدیل شود که تمام پلتفرم‌های دیگر را با هم یکی می‌کند؛ یعنی همه شبکه‌های اجتماعی، بازی‌های آنلاین ویدئویی و اپلیکیشن‌هایی که برای راحت‌تر کردن زندگی طراحی شده‌اند. همه این پلتفرم‌ها از طریق یک فضای دیجیتال قابل دسترس هستند و همه یک اقتصاد دیجیتال مشترک خواهند داشت. شرکت‌های واقعیت مجازی می‌گویند که باید با هدست‌های VR به این دنیا وارد شد، اما شرکت‌های واقعیت افزوده می‌گویند تنها راه ورود پوشیدن عینک‌های هوشمند AR است؛ ‌جایی که اسم آن را متاورس گذاشته‌اند. اولین‌بار نیل استفنسون در کتاب «سقوط برف» در سال 1992 کلمه متاورس را خلق کرد و اسم این دنیای جدید هم از این کتاب آمده است.

متاورسی که استفنسون خلق کرده بود، یک دنیای سه‌بعدی دیجیتالی بود. دنیایی با املاک مجازی که کاربران با آواتارهایشان در آن می‌گردند، مهمانی می‌گیرند، کار می‌کنند و مکان‌ها و آدم‌های جدیدی پیدا می‌کنند. متاورس به دست شرکتی به اسم گروه پروتکل چندرسانه‌ای جهانی اداره می‌شد و این شرکت با پشتیبانی از این فضای سه‌بعدی سایبری پول درمی‌آورد.

تجسم‌بخشیدن به کاربران در یک فضای سایبری ایزوله‌شده مثل Active Worlds  توانست در دهه ۹۰ میلادی کسانی را که عاشق آینده بودند، به‌شدت شیفته خود کند. این رؤیا دو قسمت داشت و قسمت دوم و مهم‌ترش متصل‌کردن فضاهای سایبری به یکدیگر و یکپارچه‌کردن‌ آن بود و کسی در آن زمان نمی‌توانست انجامش دهد.

سرویس‌های دیجیتالی که در متاورس هستند، باید مثل تکه‌های یک لحاف چهل‌تکه به هم متصل شوند تا یک سطح کامل را شکل بدهند. «متیو بال»، یک سرمایه‌گذار ریسک‌پذیر که در مورد متاورس مطالب زیادی نوشته، می‌گوید: «برای داشتن هم‌واکنش‌پذیری، شرکت‌ها باید دست از کنترل‌شان روی قالب فایل اختصاصی بردارند یا از قالب‌های منبع‌باز استفاده کنند.»

پلتفرم‌های متا (فیس‌بوک سابق) که مارک‌ زاکر‌برگ سوگند یاد کرده که به یک «شرکت متاورس» تبدیل خواهند شد، نه‌تنها چهار پلتفرم از شش پلتفرم شبکه اجتماعی را در اختیار دارند، بلکه شرکت اوکلوس که سخت‌افزارهای VR تولید می‌کند هم در اختیار آنهاست. دهه‌هاست که می‌گویند در آینده نزدیک واقعیت مجازی به زندگی همه اضافه خواهد شد، اما هنوز هم خیلی مانده تا واقعیت مجازی همه‌مکانی شود. فیس‌بوک دائماً تلاش می‌کند تا این دارایی دو میلیارد دلاری خودش را رشد دهد و به سرمایه تبدیل کند. چه راهی برای فروختن هدست‌های VR وجود دارد؟ راهی بهتر از این نیست که بگوییم همه در آینده به یکی از این هدست‌ها برای متصل‌شدن به اینترنت آینده نیاز دارند، مخصوصاً همان اینترنتی که فیس‌بوک صاحبش است؟


وب 3.0


رهایی از بهره‌کشی شرکت‌های فناوری با وب 3.0

وب 3.0؛ عنوان مهم دیگری است که از قضا آن را هم از قلم نینداخته‌ایم. اگر بگوییم هدف اولیه رمزارز غیرمتمرکز کردن پول بود، هدف وب 3.0 غیرمتمرکز کردن همه‌چیز است و مأموریت تقریباً بی‌نهایت ایده‌آلی دارد که به این شرح است: «رها کردن انسان از سلطه شرکت‌های فناوری بزرگ و همچنین سرمایه‌داری بهره‌کشانه، آن هم صرفاً از طریق کد.»

یک راه برای تعریف وب 0.3 توجه به نام آن است؛ وب 3.0 جانشین وب 2.0 است؛ عصری که قرار بود در آن اینترنت دموکراتیک شود، اما در عوض تحت سلطه چند پلتفرم بسیار بزرگ مثل گوگل و فیس‌بوک قرار گرفت. هدف وب 3.0 غیرمتمرکزسازی دوباره اینترنت است.

فناوری غیرمتمرکز لزوماً به ایجاد بازار غیرمتمرکز منجر نمی‌شود. ایمیل را در نظر بگیرید؛ ایمیل پروتکلی غیرمتمرکز است. روی کاغذ هر کسی می‌تواند سرور ایمیل خودش را راه‌اندازی کند، اما همان‌طور که مارلین ‌اسپایک اشاره می‌کند، افراد بسیار کمی چنین کاری می‌کنند. افراد در عوض از کلاینت‌های ایمیل استفاده می‌کنند و بازار حول چند ارائه‌دهنده، به‌ویژه جی‌میل متمرکز شده است. حتی اگر شما شخصاً از جی‌میل استفاده نکنید، دریافت‌کننده ایمیل‌تان احتمالاً از جی‌میل استفاده می‌کند و در نتیجه چه بخواهید، چه نخواهید، نسخه‌ای از ایمیل شما روی سرورهای گوگل وجود دارد.

این وضعیت را می‌توان تمرکز خواند، اما یکپارچگی کلمه بهتری برای آن است. یکپارچگی نه ویژگی فناوری، بلکه ویژگی بازارهاست. برای برخورد با بازارهای یکپارچه پروتکلی بسیار قدیمی‌تر از وب 3.0 وجود دارد. نام آن قانون ضدانحصار است، اما سیاست دولتی در طرح اولیه وب 3.0 نقشی ندارد. با وجود اعداد و ارقام هنگفت و درآمدهای بالای شرکت‌هایی که در حوزه وب 3.0 فعالیت می‌کنند،‌ وب 3.0 هنوز مسئله‌ای بغرنج و سرشار از تناقض، فناوری‌های پرایراد، عدم قطعیت قانونی و منافع اقتصادی متضاد است. بحث بر سر «تصاحب وب 3.0» همچنان ادامه دارد. معلوم نیست صاحبان وب 3.0 باید شرکت‌های تحت پوشش سرمایه خطرپذیر سیلیکون‌ولی باشند یا خود کاربران.


BNPL


ایده بزرگ بعدی

«الان بخر؛ بعداً پرداخت کن» فارسی‌شده عبارت Buy Now Pay Later است که آن را با سرواژه BNPL می‌شناسیم. این فناوری ریشه‌دار که از گذشته‌های دور نیز وجود داشته و امروزه با روش‌های فناورانه‌تری ارائه می‌شود، یکی دیگر از روندهای مهم روز دنیاست که به عقیده کارشناسان در ایران نیز جایی را در سرتیتر اخبار فناوری در سال آینده به خود اختصاص خواهد داد.

سرویس‌های الان بخر، بعداً پرداخت کن، به خریداران راه‌حل‌هایی برای فراهم‌کردن پول و جایگزین‌هایی برای کارت‌های اعتباری ارائه می‌دهند. بیش از ۱۰۰ میلیون نفر در سراسر دنیا در کمتر از ۱۰ سال مشتری خدمات این شرکت شده‌اند. بیشتر شرکت‌های BNPL دو خدمت ارائه می‌دهند؛ اول، اقساط‌ بدون بهره‌ای که هزینه‌ خرید را به قسمت‌های کوچک‌تری تقسیم می‌کنند و به‌صورت سه یا چهار قسط یکسان درمی‌آورند. دوم، وام‌های اقساطی بهره‌دار که هزینه خرید‌های بزرگ‌تر مثل خرید مبلمان را به پرداخت‌های چندمرحله‌ای تقسیم می‌کنند. شرکت‌های پیشرو بازار مثل افیرم، افترپی (که شرکت بلاک، اسکوئر سابق، با 29 میلیارد دلار آن را خرید) و کلارنا هم‌اکنون در تمام سایت‌های تجارت الکترونیکی به‌وفور استفاده می‌شوند. در عین حال کیف ‌پول‌های الکترونیکی مانند پی‌پال و اپل‌پی در حال ساخت محصولات BNPL خودشان هستند. سهام شرکت افیرم در جولای سال گذشته 10 درصد سقوط کرد. دلیل این سقوط گزارش بلومبرگ بود که بیان می‌کرد اپل قصد دارد با همکاری شرکت گلدمن ساکس، محصولی برای پرداخت بعد از خرید راه‌اندازی کند.

وعده‌ اصلی شرکت‌های BNPL این است که مشتریان پول بیشتری هنگام خرید خرج خواهند کرد و همین وعده است که باعث شده BNPLها به چشم خرده‌فروشان بیایند.

BNPL آن‌قدر خودش را خوب معرفی کرده که توانسته یک نسل را اغوا کند. شرکت‌های BNPL خودشان را جایگزینی برای شرکت‌های کارت اعتباری معرفی کرده‌اند. دلیل کارشان به گفته مدیر اجرایی سابق افتر‌پی این است که «جوانان نمی‌خواهند از کارت‌های اعتباری استفاده کنند». اولین قانون مارکتینگ این است که «چیزی به مردم ارائه بدهید که می‌خواهند»؛ این قانون به‌طور ضمنی می‌گوید «چیزی به مردم بدهید که نمی‌خواهند، فقط اسمش را عوض کنید». گذاشتن اسم «راهی بهتر برای پرداخت» روی بدهی کاری استادانه است که میل جوانان به نوآوری را در لحظه‌ای که در آسیب‌پذیرترین حالت ممکن‌شان قرار دارند، نشانه می‌گیرد؛ آن هم زمانی که آنها پای صندوق فروشگاه‌ها برای پرداخت ایستاده‌اند. فروشندگان BNPL را دوست دارند، چون باعث بزرگ‌تر شدن سبد‌های خرید (سه‌و‌نیم برابر) و دفعات خرید شده است (شاید آنها هم از صنعت تحصیلات عالی الگو گرفته‌اند که دهه‌هاست جوانان را با «الان به دانشگاه بیایید، بعداً پرداخت کنید» به دانشگاه می‌کشانند).


پول


دوران رقابتی جدید

در شماره شصتم ماهنامه عصر تراکنش به موضوع «پول» به‌عنوان یکی از عجیب‌وغریب‌ترین اختراعات نوع بشر پرداختیم. پول یکی از چشم‌گیرترین نوآوری‌های بشر است که این امکان را برای افرادی که احتمالاً یکدیگر را نمی‌شناسند و دلیل موجهی برای اعتماد متقابل ندارند، فراهم می‌کند تا بتوانند محصولات و خدمات‌شان را از مسافت‌های دور با یکدیگر مبادله کنند. با استفاده از پول می‌توان حتی ثروت و منابع را نیز در طول زمان انتقال داد. بدون وجود پول، مبادله و تجارت (در واقع همه فعالیت‌های اقتصادی انسان) از نظر زمان و مکان به‌شدت محدود می‌شوند.

چاپ پول باعث قدرت اقتصادی می‌شود؛ بنابراین اصلاً جای تعجب ندارد که در طول تاریخ رقابت‌های بسیاری بر سر پول رایج در یک کشور یا میان کشورها اتفاق افتاده است. در چین، مبداء اولین پول کاغذی در جهان، تاجران خصوصی و حاکمان محلی که چندین دهه با هم رقابت می‌کردند، پول رایج را چاپ کردند. در واقع، بانک‌های دولتی و خصوصی چین که در اواخر نیمه اول قرن بیستم  به‌طور همزمان فعالیت می‌کردند، اسکناس را چاپ کردند. در نهایت ظهور بانک‌های مرکزی به این رقابت پایان داد. این بانک‌ها امتیاز انحصاری چاپ پول رایج قانونی را در دست داشتند و موظف بودند آن را ثابت نگه دارند. این تغییر پیش از همه در سوئد، در بانک ریکز اتفاق افتاد؛ ‌قدیمی‌ترین بانک مرکزی جهان که در قرن هفدهم تأسیس شد. با تأسیس بانک People در سال ۱۹۴۸ در چین، کمی قبل از تشکیل رسمی جمهوری خلق چین، رقابت در این کشور به پایان رسید. از آنجایی که بانک‌های مرکزی در این مسئله دخیل بودند و ارزش نسبی پول‌های رایج به اعتبار و ثبات بانک‌های مرکزی صادرکننده آنها بستگی داشت، رقابت بیشتر بین‌المللی بود.

اکنون ما در آستانه تحول دیگری هستیم. پول نقد دیگر قدیمی شده و فناوری‌های دیجیتال جایگزین آن می‌توانند ماهیت و قدرت پول را تغییر دهند. امروزه پول بانک مرکزی همزمان به‌عنوان یک واحد محاسبه،‌ روشی برای مبادله و منبع ارزش به کار می‌رود. اما از آنجایی که اشکال مختلف پول دیجیتال خصوصی مانند برخی رمزارزها محبوبیت پیدا کرده‌اند، فناوری‌های دیجیتال می‌توانند این عملکردها را از یکدیگر تفکیک کنند. این تغییر می‌تواند باعث کاهش قدرت پول بانک مرکزی شود و موج رقابتی ارزی دیگری را به وجود آورد. این موج می‌تواند عواقب ماندگاری برای بسیاری از کشورها،‌ به‌ویژه کشورهای دارای اقتصادهای کوچک‌تر داشته باشد.

اگر همزمان روند فناوری‌های مالی را پیگیری می‌کنید و طرفدار فوتبال هستید، احتمالاً عصر تراکنش را در سال ۱۴۰۱ با ویژه‌نامه جام جهانی به یاد خواهید آورد. زمانی که چشم‌های رسانه‌ها به لئو دوخته شده بود، ما به همه سرزمین‌های شرکت‌کننده در جام جهانی ۲۰۲۲ سفر کردیم و عصرانه‌ای شگفت‌انگیز با طعم واقعی «پول» به سوغات آوردیم. در ویژه‌نامه آبان‌ماه ۱۴۰۱ با تاریخچه و روند تغییرات پول رسمی هر کشور آشنا می‌شوید.


چین


فناوری به سبک چینی‌ها

در شماره آذرماه ماهنامه عصر تراکنش به شرکت‌های فناوری و موضوع فناوری‌های مالی در چین پرداختیم. اگر نگاهی به ماشین‌های اصلاح الکتریکی شرکت فیلیپس در نیویورک، لندن یا توکیو بیندازید، می‌بینید که همه تا حدودی شبیه هم هستند، اما اگر به شانگهای یا شهر‌های کوچک‌تر چین مانند یان‌تای بروید، محصولاتی کاملاً متفاوت خواهید دید. در کشور چین محصولات فیلیپس با نوآوری‌های محلی تولید می‌شوند و برای استفاده مشتریان چینی به‌صورت سفارشی‌ ساخته شده‌اند. عجیب نیست که شرکتی چندملیتی مایل به تطبیق‌دادن محصولاتش برای خدمت‌رسانی به بازاری بزرگ باشد. همان‌طور که یکی از مدیران اجرایی شرکت فیلیپس اشاره کرده، شهرهای کوچک چین بازار هدف بزرگ‌تری نسبت به بعضی کشورهای اروپایی هستند. چیزی که عجیب است، این است که شرکت فیلیپس احساس نمی‌کند باید برای هیچ کشور بزرگ دیگری چنین نوآوری‌های خاصی تولید کند و این کار را فقط برای چین انجام می‌دهد. رقابت‌ در بازار چین چه فرقی با بازار باقی دنیا دارد که نیازمند رویکردی کاملاً متفاوت نسبت به رویکرد غالب دنیاست؟

طی سه سال گذشته، ما راجع به موضوع نوآوری سازمانی، دو نظرسنجی‌ بزرگ انجام داده‌ایم. اولین نظرسنجی معطوف به فعالیت‌های نوآورانه در هشت کشور بود که بیشتر آنها بسیار توسعه‌یافته بودند. تمرکز دومین نظرسنجی منحصراً روی فعالیت‌های نوآورانه در چین متمرکز بود که توسط شرکت‌های محلی و خارجی فعال در آن کشور انجام می‌شد. نتیجه تحقیق به ما نشان داد که نوآوری در چین متفاوت است. شرکت‌های سازمانی در تمام کشورهای مورد مطالعه، رویکرد مشابهی به نوآوری داشتند، اما شرکت‌های مستقر در چین، چه محلی و چه خارجی، رویکرد متفاوتی اتخاذ کرده بودند تا در بازاری فعالیت کنند که رشد سریعش باعث تولید تعداد نامتناسبی مشتری برای بسیاری از صنایع شده و زیرساخت‌های دیجیتالی پیشرفته از جمله پلتفرم‌های گسترده دیجیتالی راهی برای دسترسی به آن مشتریان فراهم کرده است.

بسیاری از کسب‌وکارهای خارجی فعال در چین رویکرد این کشور به نوآوری را اتخاذ کرده‌اند. داده‌های تحقیق ما نشان می‌دهند که این کسب‌وکارها از این نظر بیشتر از شرکت‌های کشور خودشان، به شرکت‌های چینی شباهت دارند.

تاریخ نشان می‌دهد شرکت فیلیپس برای نوآوری به بینشی متکی بود که آمریکا، آلمان و لهستان نسبت به بازار داشتند، اما وقتی شرکت فیلیپس خودش را به بازار چین متعهد کرد، تصمیم گرفت در نوآوری فقط برای بازار چین سرمایه‌گذاری کند. فیلیپس برای کسب‌وکار حرفه‌ای بهداشتش، استراتژی چهاربعدی تعریف کرد؛ طراحی برای چین، تصمیم‌گیری در چین، ارائه با سرعت چین و دیجیتالی‌کردن تجارت چین. از سال 2016 به بعد، فیلیپس از فروش تجهیزات به سمت فروش راهکارهای کلی به مشتریان حرکت کرد و هدفش را رسیدن به همکاری نزدیک‌تر با مشتریان محلی در نظر گرفت.

در همین شماره از ماهنامه در خصوص هشداری مبنی بر تصاحب دنیای فناوری توسط چینی‌ها گفتیم. «تاد یانگ»، سناتور آمریکایی در ماه جولای هشدار داد: «دولت چین در حال برنامه‌ریزی برای پیروزی در مسابقه هوش مصنوعی و در نتیجه پیروزی در جنگ‌های آینده است. چین می‌خواهد آینده جهان را به دست بگیرد.» در ماه سپتامبر گزارشی از مقامات و صاحبان کسب‌وکارهای آمریکایی در مورد رقابت فناورانه دنیای غرب با چین این‌طور می‌گفت: «آینده جوامع آزاد، بازارهای آزاد، دولت‌های دموکراتیک و نظم جهانیِ سرچشمه‌گرفته از آزادی و نه اجبار، در معرض خطر است.» رئیس سازمانی اطلاعاتی در بریتانیا هم اخیراً به این جریان اضافه شده و در مورد ضرورت «سرمایه‌گذاری سنگین» در فناوری‌های جدید برای مقابله با قدرت رشد چین صحبت کرده است.

پس تعجبی ندارد که کشورهای غربی برای پس‌گرفتن جایگاه فناورانه‌شان به هول و ولا افتاده‌اند. در روز هفتم اکتبر، آمریکا محدودیت‌های سخت‌گیرانه جدیدی روی صادرات نیمه‌رساناهای پیشرفته و تجهیزات مرتبط با آنها به چین وضع کرد. این قوانین جدید می‌توانند به اندازه تحریم‌های قبلی آمریکا علیه شرکت تلکام چینی هواوی، برای صنعت تراشه‌سازی چین فلج‌کننده باشند. «گِرِگ آلن» که در گذشته مسئول بخش هوش مصنوعی وزارت دفاع آمریکا بوده، می‌گوید: «صنعت تراشه چین اکنون مانند یک هیدرا است و سعی در قطع‌کردن تک‌تک سرهایش کاری سرکوبگرانه است.»


آینده


فناوری به کجا می‌رود؟

نگاه‌کردن به آینده همیشه کاری دشوار است. اگرچه تغییر سال و پا گذاشتن به سالی نو، فرصتی دوباره برای این است که نگاهی نو به استراتژی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها داشته باشیم و سال جدید را با انرژی بیشتری آغاز کنیم، اما جدا کردن روندهای واقعی از جریان‌های تبلیغاتی حقیقتاً دشوار است. این موضوع، به‌ویژه در مورد فناوری به‌شدت صدق می‌کند. به همین روزها در سال 2022 در حوزه ان‌اف‌تی‌ها، رمزارزها و متاورس فکر کنید. اگرچه اوایل سال، سال خیلی خوبی به نظر می‌رسید، اما به پاییز که رسید، ان‌اف‌تی‌ها بالغ بر 90 درصد از ارزش بازار خود را از دست دادند، زمستان کُشنده رمزارزها فرارسید و سودای متاورسی شلوغ، بیشتر به رؤیا می‌مانست تا واقعیت. جداسازی نوآوری واقعی از یک تب داغ (که قرار است فوراً به عرق بنشیند) از بردی بزرگ تا شکستی پرهزینه تفاوت دارد.

سال 2023، احتمالاً سال هوشیارتری در فناوری خواهد بود. عدم قطعیت‌های ژئوپلیتیکی و اقتصادی باعث شده روند تکامل فناوری در سال جدید و احتمالاً سال‌های پس از آن با احتیاط بیشتری به پیش برود. رهبران صنعت باید به‌‌دنبال یافتن راهی برای این باشند که با کمترین انرژی، هزینه، ریسک، سرمایه و…، بیشترین کار را انجام دهند، ارزش را در جایی بیافرینند که نوآوری‌ها با هم هم‌پوشانی دارند و در عین حال به شکلی کاملاً استراتژیک، روی فناوری‌ها و نوآوری‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که نقطه اوجی برای رسیدن دارند و به آن نزدیک شده‌اند.

گروهی از رهبران فناوری در مک‌کنزی، نگاهی به سال 2023 داشته‌اند و مجموعه‌ای از روندهای فناوری را که به احتمال قریب‌به‌یقین، روندهای حاکم بر صنعت در سال پیش رو خواهند بود، گرد آورده‌اند؛ مجموعه‌ای که در صورت پایبندی به آن، سال 2023 را خیلی بهتر از 2022 پشت سر خواهید گذاشت.

فناوری‌هایی که تغییردهنده بازی هستند، نظیر فناوری‌های 5G، هوش مصنوعی و رایانش ابری در حال رسیدن به نقطه اوج خود برای پذیرش انبوه هستند. برای مثال، تحقیقات صورت‌گرفته توسط تیم‌های پژوهش مک‌کنزی نشان می‌دهد که شرکت‌های سراسر جهان، به‌دنبال انتقال 60 درصد از املاک مبتنی بر فناوری اطلاعات خود به فضای ابری تا سال 2025 میلادی هستند. هیئت‌مدیره‌های فعال در صنعت، حتی شده با صرفه‌جویی در هزینه‌ها و بودجه‌های سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های فناوری اطلاعات، باید روی این مهم تمرکز داشته باشند و انرژی خود را به این ریسک‌ها و تغییرات معطوف کنند تا جزء نخستین کسانی باشند که تحول را پذیرفته و با آن همسو می‌شوند.

سیگنال‌های موجود در افق سال 2023 به‌سختی قابل تجزیه‌وتحلیل هستند. این سیگنال‌ها نیز درست مثل همیشه، با تلاش‌های گذشته برای نگاه به آینده فرقی ندارند و ممکن است با وجود تمام تحلیل‌ها، متفاوت از واقعیت از آب درآیند. اما آنچه واضح است، اینکه اگر شرکت‌ها بتوانند به سؤالات فناوری خود در سال جدید روشن‌تر و بهتر از قبل پاسخ دهند، تأثیر عمیقی بر بهبود چشم‌انداز آنها در سال و سال‌های آتی خواهد داشت.


هوش مصنوعی


آنچه خواهید دید

اما موضوعی که در حال حاضر به‌وفور ورد زبان‌هاست و برخی معتقدند به سرعت موبایل‌های هوشمند فراگیر خواهد شد، هوش مصنوعی است. شاید اگر در خیابان جلوی ۱۰ نفر را بگیرید و از آنها بپرسید بینگ چیست، ۹ نفر آنها ندانند که دارید از موتور جست‌وجوی مایکروسافت صحبت می‌کنید. واقعیت ۱۰ سال گذشته دنیای آنلاین این بوده که گوگل در جست‌و‌جوی اینترنتی، در بازی بزرگ با مایکروسافت و البته رقیب اصلی‌اش یاهو برنده شده است. آن ‌هم با چنان اختلافی که دیگر خیلی‌ها به یاد نمی‌آورند که غیر از گوگل گزینه‌های دیگری هم برای جست‌وجو در اینترنت وجود دارد.

اما حالا امیدها به جبهه مایکروسافت و موتور جست‌وجوگر اینترنتی‌اش بازگشته است؛ امیدی که از قضا آن‌قدر بزرگ است که گوگل را حسابی ترسانده است. صحبت از چت هوش مصنوعی تحت مالکیت مایکروسافت است که در دو، سه هفته گذشته در صدر اخبار فناوری دنیا قرار داشته و صدها میلیون کاربر را شیفته خود کرده است.

حالا مایکروسافت امیدوار شده که با کمک چت‌جی‌پی‌تی بتواند موتور جست‌وجوی نیمه‌جانش را احیا کند. ماجرا چیست و چقدر آینده جست‌وجوهای اینترنتی به هوش مصنوعی پیوند خواهد خورد؟

مدیرعامل OpenAI می‌گوید که بینگ جدید تحت حمایت چت‌جی‌پی‌تی (ChatGPT) و جی‌پی‌تی ۳.۵ (GPT-3.5)  است. «سم آلتمن»، مدیرعامل OpenAI که مالکیت آن در اختیار مایکروسافت است، گفته که چت‌جی‌پی‌تی و جی‌پی‌تی ۳.۵ به تقویت موتور جست‌وجوی «بینگ جدید» کمک می‌کنند.

ظهور ربات چت‌جی‌پی‌تی OpenAI موجب افزایش رقابت در ابزارهای جست‌وجو در فضای بیگ‌تک شده است. از سوی دیگر گوگل ابزار هوش مصنوعی خود به نام بارد (Bard) را در هفته‌های آینده معرفی و عرضه خواهد کرد. اما در پشت پرده موتور جست‌وجوی پرزرق‌وبرق «بینگ جدید» مایکروسافت چه می‌گذرد؟ سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI، گفته که ابزارهای چت‌جی‌پی‌تی و جی‌پی‌تی ۳.۵ در این شرکت هوش مصنوعی به نسخه جدید موتور جست‌وجوی مایکروسافت که روز سه‌شنبه معرفی شده، کمک می‌کنند.

«یوسف مهدی»، یکی از مدیران مایکروسافت نیز گفته که این ابزار جست‌وجوی پیشرفته بر اساس یک زبان نسل جدید OpenAI که از چت‌جی‌پی‌تی قدرتمندتر است و آموزش‌های کلیدی‌اش را از چت‌جی‌پی‌تی و جی‌پی‌تی ۳.۵ می‌گیرد، اجرا می‌شود.

جی‌پی‌تی ۳ یک مدل زبان است که چت‌جی‌پی‌تی بر اساس آن ساخته شده و دارای ۱۷۵ میلیارد پارامتر است. انتظار می‌رود که جی‌پی‌تی ۴ یکصد تریلیون پارامتر داشته باشد. گرچه مایکروسافت اعلام کرده که بینگ روی یک مدل زبان نسل جدید اجرا می‌شود، اما از واژه جی‌پی‌تی ۴ نامی نبرده است. مایکروسافت در ماه گذشته اعلام کرده بود که در OpenAI یک سرمایه‌گذاری چندمیلیاردی جدید انجام خواهد داد.

این اطلاعیه زمانی منتشر می‌شود که رقابت میان غول‌های فناوری در استفاده از فناوری هوش مصنوعی برای تقویت عملکرد موتورهای جست‌وجویشان داغ است. مایکروسافت در اطلاعیه خود به این نکته اشاره کرده که یک عملکرد چت را نیز تعریف کرده که به کاربران امکان می‌دهد جست‌وجوهایشان را تدقیق کنند.

یوسف مهدی گفته که این یک نقطه‌عطف در جست‌وجوهای آنلاین است، زیرا این عملکرد اینترنت (یعنی جست‌وجو) مدت زیادی است که به همین شکل بوده و تغییری اساسی نکرده است. «اشلی استوارت»، از تحلیلگران اقتصاد فناوری قبلاً گزارش داده بود که انتظار می‌رود مایکروسافت اعلام کند که بینگ به واسطه OpenAI  ارتقا خواهد یافت.

چت‌جی‌پی‌تی در OpenAI دسترسی به نوعی فناوری را فراهم کرده که برای متخصصان علوم کامپیوتری از مدت‌ها پیش آشناست، اما پذیرش عمومی این ابزار استفاده‌های تخصصی از این فناوری را تسریع می‌کند.

گوگل پس از انتشار چت‌جی‌پی‌تی توسط شرکت رقیبش در موقعیت عجیبی قرار گرفته است. به نظر نمی‌رسد گوگل از هوش مصنوعی عقب مانده باشد، اما همچنین نمی‌تواند چیزی را منتشر کند که باعث وحشت مردم شود. بر این اساس، رونمایی از رقیب چت‌جی‌پی‌تی، یعنی بارد، برای گوگل ترکیبی عجیب از فومو و ترس بوده است.

به نظر می‌رسد تحت تأثیر همین فومو و احساس عقب‌افتادن از مایکروسافت، گوگل سراسیمه خود را آماده کرده تا رقیب خود برای چت ربات OpenAI یعنی چت‌جی‌پی‌تی را به بازار عرضه کند. اخیراً «ساندار پیچای»، مدیرعامل گوگل‌بارد، سرویس جدید هوش مصنوعی گوگل را معرفی کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

زمان مطالعه: 24 دقیقه

حامیان عصر تراکنش